نوشته شده توسط : socialnetrank

 

در حجم رقابتی که امروز بین کسب و کارها وجود دارد هیچ چیز به اندازه ی ایستادگی کردن و گسترش یک هویت منحصر به فرد تو سط یک استراتژی درست نمی تواند باعث موفقیت در این رقابت شود. در حالی که این بدیهی است کیفیت محصول یا خدمات، در نام تجاری شما موثر است که اغلب در قلب شرکت ها رشد می کنند.
جری مک لافلین می گوید: برند مجموع درک و چیزی که مردم در سر خود درباره ی شما دارند است محصول، خدمات، یک سازمان، یک علت، یا یک ایده. برند سازی یعنی ساخت یک برنامه حساب شده و ماهرانه برای ایجاد درک مورد نظر در ذهن شخص دیگر. اجازه دهید به بررسی ویژگی های مشترک مارک های موفق بپردازیم ، بنابراین شما می توانید نام تجاری خود را بر این اساس ایجاد نمایید.
1. دانش مخاصب شناسی
بهترین برند ها یک درک کامل از بازار هدف خود و چگونه ارتباط برقرار کردن با آن ها دارند، مگر اینکه آن یک زنجیره بزرگ مانند وال مارت، بیشتر کسب و کار یک سری مخاطبان خاص را پیگیری.و دنبال می کنند. درک بازار هدف مهم است، زیرا فراهم می کند جهت رسیدن به یک کمپین بازاریابی، همراه با هویت کلی از یک نام تجاری، در حالی که کمک به ایجاد، ارتباط ارگانیک انسان بین یک کسب و کار و مخاطبان آن است.
تلاش برای این که همه را در بازار هدف خود جای دهید می تواند نتیجه عکس در کار شما بگذارد و باعث شود تبدیل به یک بر آبکی شوید پس برای راه اندازی یک برند موفق بازار هدف بسیار مهم است.
2. منحصر به فردی
ایجاد هویت نام تجاری نیاز به یک چیزی متمایز دارد. به عنوان مثال شرکت اپل به نوآوری و زیبایی در محصولاتش معروف شده است و یا پیتزا دومینو به شما تضمین می دهد سفارش شما را 30 دقیقه ای به دست شما می رساند و گرنه آن رایگان می شود وهمچنین کفش تامز به ازای هر کفشی که از ان خریداری می شود یک کفش رایگان به یک کودک نیازمند هدیه می دهد. ایجاد یک هویت تکراری یک ایده انقلابی تقاضا نیست. شما باید یک ایده ای داشته باشید که شما را از دیگر رقبا جدا نماید. بعضی اوقات ممکن است یک شرکت از یک ترفند استفاده کند و روی آن تمرکز کند و همان باعث شود که شناخت تر شود و همه آن را با آن بشناسند.
پس اگر تا به حال ایده ای نداشته اید که شما را منحصر به فرد کند به فکر باشید.

7 عامل اصلی برند های موفق

3. شور و اشتیاق
اگر برند خود را شما در زمان کوتاهی بدون شور اشتیاق ایجاد کنید به طور قطع نمی توانید آن را در مدت زمانی زیادی حفظ کنید اگر شما نگاهی به شرکت های موفق مثل گوگل و اپل بیاندازید یک شور و اشتیاق خاصی را در کارشان مشاهده می نمایید که باعث انتقال آن به بقیه مخصوصا مشتریان خودشان است.
که این شور در مشتریان باعث تبلیغات دهان به دهان می شود.

4. ثبات
وقتی مشتریان از یک سرویس و یک محصول مرتبا استفاده می کنند انتظار داردند همان کیفیت سابق را دریافت نمایند بهترین مثال در این زمینه رستوران ها و موار غذایی می باشد.
بنابراین هیچ کسی نمی تواند بر شرکتی که در هر زمان یک نوع کیفیت را ارائه می دهد تکیه کند و تا جایی که امکان دارد باید از این تناقض دوری کنیم.
نمونه شگفت انگیز این ثبات مک دونالد است که شما در هر جایی از منو این رستوران سفارش بدهید با جایی دیگر طعم و کیفیت آن تفاوتی نمی کند خواه در چین باشد یا فلوریدا.

5. رقابت پذیری
بدست آوردن بخشی از بازار کار آسانی نیست و اعضای یک تیم باید برای رشد روحیه رقابتی داشته و برای دست یابی به رشد و پیشرفت مرتبا تلاش کنند. وقتی پا به یک صنعتی می گذاریم اگر توقع این را داشته باشیم که بشینیم و منتظر باشیم که مشتریان ما را پیدا کنند کاری کاملا اشتباه است پس باید وارد میدان رقابت شد و با بقیه شرکت به رقابت پرداخت.



:: بازدید از این مطلب : 53
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 20 تير 1396 | نظرات ()
نوشته شده توسط : socialnetrank

فعالان عرصه ی اقتصاد و کسانی که به ماندگاری جاودانه در این عرصه می اندیشند ، به خئبی می دانند که اکسیژن تنفس در دنیای تجارت اصل مشتری مداری است و درک این سخن که « همیشه حق با مشتری است» را سر لوحه برنامه های خویش می دانند.
حضور یک مشتری در یک واحد اقتصادی علاوه بر آن که سود ملی به دنبال دارد ، شیپور بیدار باش همیشگی است تا بتوانیم پون سربازانی آماده در عرصه رقابت به نبرد بپردازیم.
در این میان آن چه مهم است خود مشتری مداری نیست ، بلکه ویژگی و پارامترهایی است که باید وجود داشته باشد تا مشتری مداری محقق شود. آن چه در سطور زیر می آید بیشتر تجربیات کاربردی است که در این عرصه کسب شده و به عنوان عوامل به وجود آورنده و رشد دهنده مشتری مداری می تواند مورد توجه قرار گیرد. در واقع پاسخی است به این پرسش که « مشتری چه می خواهد؟ » یقینا هر کسی که پاسخ منطقی و کامل تر برای این پرسش داشته باشد او بهتر خواهد توانست خود را مزین به اصل مشتری مداری کرده باشد.
لذا به دور از پیچیدگی های زبان علمی ، تجربیاتی که می تواند ما را در این راستا یاری دهد به شرح زیر بیان می گردد:
1. اولین خواسته مشتری « احترام » است. مشتری به عنوان یک شخص و یک انسان ، دارای هویتی مستقل و شخصیتی مدنی است که همیشه دوست دارد این هویت و شخصیت پاس داشته شود و از یک دیدگاه محترمانه به وی نگریسته شود . در برخورد اول با مشتری باید متانت هر چه تمام تر و با نشاطی برخاسته اط علاقه از وی استقبال کرد ، با این کار هم « شخصیت انسانی » او را پاس داشته ایم و هم نوع پاسخ مشتری به رفتارهای خود را ترسیم کرده و به او قبولانده ایم . مشتری که با برخورد مشتاقانه و محترمانه رو به رو شود ، درصد پاسخی مشتاقانه و محترمانه برخواهد آمد. از این رو فضایی به وجود خواهیم آورد که در آن مشتری احساس «بیگانگی» نخواهد کرد.
2. مشتری در نگاه اول خود ظاهر « آراسته ، مرتب ، منظم و تمیز » کارکنان و محلی که در آن وارد می شود را می سنجد و هر چقدر این ظاهر آراسته تر باشد ، تشویش های درونی مشتری کمتر و کمتر می شود و جای خود را به آرامش و احساس رضایت خواهد داد.
3. وجود کالاهای « مورد نیاز» مشتری در واحد خدماتی می تواند اطمینان وی را به آن واحد افزون کند . وقتی مشتری را برای نداشتن کالایی از خود دور می کنیم ، یقینا برگشت او را به سوی خود با تردید جدی مواجه می کنیم . مشتری در فضایی رفت و آمد خواهد داشت که آرامش فکری او را به هم نریزد و یقینا صداقت کارکنان و مدیران و تلاش آنان برای حفظ این آرامش فکری ، او را در مراجعات بعدی جدی تر خواهد کرد. تا آن جا که امکان دارد باید درخواست های مشتریان خود پاسخ «بله» داشته باشیم.
4. برای مشتریان « کیفیت خدمات » مهم ترین عامل مراجعه به یک واحد خدماتی است . مدیرانی هستند که این کیفیت را برای مشتریان خود « تضمین » کنند. مشتری شاید بتواند برخورد تند کارمندان را تحمل کند ، شاید بتواند اتلاف زمان را نادیده بگیرد ، اما یقینا نمی تواند ار « کیفیت کار » به سادگی بگذرد. او حتی حاضر است بهای بیشتری بپردازد. ، مشروط به این که « کیفیت » خدمات ارائه شده را برایش تضمین کنند.

راه های تحقق مشتری مداری


5. برای مشتری « قیمت » و « بهای » خدمات ارائه شده مهم است. مشتری قبل از این مه موسسه شما بیاید، یقینا به چند موسسه دیگر سر زده است و کما بیش از نرخ های بازار آگاه است. او ضمن اینکه کیفیت کا را مد نظر دارد ، مایل است که « بهای » کیفیت اراده شده مناسب بوده و با وضعیت مالی وی سازگار باشد.
6. مشتری انتظار دارد در حداقل « زمان » خدمات ارائه شده به وی صورت گیرد و از طولانی شدن زمان هراس داشته باشد. به خصوص مشتریانی که از راه دور مراجعه می کنند. و به ناچار برگشت آن مسیر را باید بپذیرند. از این رو ایجاد یک چرخه کاری مناسب که در آن بتوان از اتلاف وقت جلوگیری کرد خواسته درونی مشتریان است. در این چرخه دو اصل سرعت و دقت انجام کار و توالی خدمات مهم است . مدیران واحد های خدماتی برای آن که بتوانند مشتریان را راضی نگه دارند باید برای ایجاد این چرخه همت گمارند و از کارکنانی استفاده نمایند که مفهوم زمان را به خوبی درک کنند.
7. دستیابی مشتریان به رده بالاتر می تواند مشتری را برای مراجعات بعدی مصمم تر کند . وقتی در مشتری این اعتماد را به وجود بیاوریم که در صورت لزوم می تواند رده های بالای مدیریت موسسه را به راحتی ملاقات کند حرف های خود را با آن ها در میان بگذارد ، یقینا او را در موسسه خود تثبیت کرده ایم.
8. ایجاد تحول و تنوع در محیط کاری بر اساس « پیشنهاد » مشتریان ، آن ها را در همکاری با موسسه ترغیب کرده و با این کار آن ها خود را جزئی از موسسه خواهند پنداشت . مدیرانی که دیدگاه مشتریان ناراضی را با اهمیت هر چه بیشتر پیگیری و مطالعه می کنند و سعی به اجرا در آوردن آن ها دارند ، از جمله مدیران موفقی هستند که راه پیشرفت و نفوذ در دل مشتریان را یافته اند



:: بازدید از این مطلب : 100
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 20 تير 1396 | نظرات ()
نوشته شده توسط : socialnetrank
  • ناصر مکارم شیرازی: «به دو دلیل این نوع فعالیتهای مرموز اقتصادی مشروع نیست: دلیل اول اکل مال به باطل: گرفتن پورسانت از بازاریاب‌های مع الواسطه یا سطح دوم به بعد اکل مال به باطل محسوب می‌شود، که به تصریح قرآن مجید (وَلَا تَأْکُلُوا أَمْوَالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْبَاطِلِ) حرام است. دلیل دوم قاعده لاضرر مقتضای قاعده لاضرر، این است که هرگونه ضرر زدن به خود و دیگران مجاز نیست. این قاعده دلیل دیگری بر، حرمت فعالیت شرکت‌های هرمی و شبکه‌ای است زیرا هنگامی که ۹۰درصد و گاه بیشتر و حتی در برخی موارد ۹۹درصد اعضای شرکت گرفتار ضرر و خسران می‌شوند و تنها گروه اندکی که در رأس قاعده قرار دارند سود می‌برند، بر حاکم شرع لازم است مانع فعالیت چنین شرکت‌هایی شود. یعنی برفرض که طبق عناوین اولیه شرکت‌های فوق مشکلی نداشته باشند، طبق عنوان ثانوی لاضرر کار آنها حرام است .»[۱۸]
  • حسین وحید خراسانی: «بازار یابی شبکه‌ای بنابر احتیاط واجب صحیح نیست و در این احتیاط واجب نمی‌توانید به کسی دیگر رجوع نمائید.»[۱۹]
  • سید محمد حسینی شاهرودی: «بسمه تعالی؛ ماهیت معاملات یاد شده معلوم نیست.»[۲۰]
  • سید محمدعلی علوی گرگانی: «بسمه تعالی؛ بازاریابی شبکه‌ای به دو صورت متصور است یک حالت آن است که فردی زیر مجموعه‌ای برای خود معرفی می‌کند و بابت خرید آن زیر مجموعه سودی می‌گیرد اما نظارت و مشاوره و آموزش خاصی نمی‌دهد که این سود حرام است و یک حالت آن است که بر کار زیر مجموعه نظارت و آموزش و مشاوره خاص دارد به گونه‌ای که دریافت سود بابت این زحمات است و حقیقتاً این زحمات در جامعه به گونه‌ای است که در قبال ان پول قرار داده می‌شود این عمل حلال است البته غالباً اینگونه محقق نمی‌شود. ضمناً مجوزهای حکومتی لزوماً با کسب اجازه از مراجع نیست و یا بعضاً با اجازه از یک مرجع و یا رهبری است و لذا هر فردی باید ابتدا نظر مرجع خود را در نظر بگیرد و مجوزهای قانونی به معنای شرعیت یک عمل در نزد تمام مراجع نیست.»[۲۱]
  • احمد جنتی (دبیر شورای نگهبان): " بند ب و ج ماده (۱) آیین نامه اجرایی چگونگی صدور و تمدید پروانه کسب و نحوه نظارت بر افراد صنفی در فضای مجازی و ماده (۱) دستور العمل تأسیسی و نحوه فعالیت و نظارت بر شرکت‌های بازار یابی شبکه‌ای "" با قاعده فقهی " اکل مال به باطل " مغایر است و خلاف موازین شرع شناخته نشد. .[۲۲]
  • سید علی خامنه‌ای: چنانچه آیین‌نامه مزبور از نظر شورای محترم نگهبان مورد تأیید باشد، فعالیت اقتصادی بر طبق آن فی نفسه اشکال ندارد


:: بازدید از این مطلب : 65
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 11 تير 1396 | نظرات ()
نوشته شده توسط : socialnetrank

زورق به گل نشسته بازاریابی شبکه ای در سالهای طولانی راهی به دریای آرامش نیافته است

نظام اقتصادی جهان بر اساس قانون ساده اما کارآمد عرضه و تقاضا کار می کند. “دست پنهان آدام اسمیت” همواره به تعدیل بازار می پردازد و مانع سقوط یکباره بازار می شود. با بالا رفتن عرضه، تقاضا و قیمت کم می شود و این نظام تعادل را همواره در بازار حفظ کرده است اما نظام بازاریابی شبکه ای در این زمینه مشکلاتی اساسی دارد.

شاید شنیده باشید که این روش یک روش نوین بازاریابی است اما این جمله اصلا صحت ندارد. اولین روش های بازاریابی شبکه ای در سال ۱۹۳۹ توسط Amway’s  امتحان شدند. گرچه بازاریاب های شبکه ای مدام از ناکارآمدی روش بازاریابی کلاسیک و سقوط قریب الوقوع آن حرف می زنند و ادعا می کنند روش بازاریابی شبکه ای به زودی به روش بازاریابی غالب جهان تبدیل خواهد شد اما زورق به گل نشسته بازاریابی شبکه ای در سالهای طولانی راهی به دریای آرامش نیافته است. با گذشت سالها هنوز بزرگترین شرکت های این عرصه از جمله شرکت کذایی Amway’s نتوانسته جایگاهی بزرگتر از صدمین خرده فروش جهان را به دست آورد.

ذات بازاریابی شبکه ای باعث می شود این ماشین زیر وزن خودش له شود. اما چگونه؟ بازاریابی شبکه ای با وعده موفقیت و داشتن زیرمجموعه های پرتعداد برای هر توزیع کننده اقدام به کار می کند. فرض کنید همه چیز خوب پیش رود و فروشنده ها روز به روز بیشتر شوند. وقتی تعداد فروشنده ها به واسطه افزایش نمایی و تصاعدی به حالت نهایی خود برسد دیگر بازاریابی برای استخدام موجود نخواهد بود. حال شرکت با انبوهی از فروشندگان رو به رو است که قصد دارند محصولات را به خریدران عرضه کنند اما کدام خریدار؟ خود خریداران تبدیل به فروشنده شده اند. دیگر در سمت خریدار کسی نمانده و همه قصد فروش دارند. در این حالت حجم عظیم عرضه و میل بالای فروشندگان به عرضه کالا و اشباع بازار باعث ضرر گسترده توزیع کنندگان رده پایین می شود.

در شرکت های اصلاحا سنتی (اصلاح مورد استفاده بازاریاب های شبکه ای برای شرکت های غیر شبکه ای) یک نظام منظقی برای کنترل عرضه و تقاضا وجود دارد. شرکت به کانال های فروش خود دسترسی دارد و می تواند برای تنظیم عرضه و پاسخ به تقاضا آنها را کنترل کند اما در نظام بازاریابی شبکه ای انبوهی از فروشندگان با انگیزه کسب درآمدهای هنگفت و با اشتیاق فراوان بدون هیچ گونه تنظیم و برنامه ای قصد فروش دارند. چه کسی آنها را مدیریت می کند؟ چه کسی می تواند آنها را کنترل کند؟ تنها یک عامل باعث کنترل آنها می شود: سقوط ماشین بازاریابی شبکه ای به واسطه اشباع بازار همه چیز را کنترل می کند اما بهای این کنترل نابودی برنامه است. شما وقتی از بازاریابی شبکه ای برای شرکت خود استفاده کنید سوار بر یک موج شده اید که گرچه می تواند شما را به سرعت به مقصد برساند اما امکان کنترل کمی روی برنامه خود دارید.



:: بازدید از این مطلب : 66
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 11 تير 1396 | نظرات ()
نوشته شده توسط : socialnetrank

طبق نظر اتفاق علمای شیعه انجام بازاریابی و فروش و گرفتن پورسانت اشکالی ندارد اما اخذ پورسانت بابت فروشیکه زیرمجموعه ها و زیرشاخه های شما انجام داده اند اشکال دارد. به بیان دیگر تنها بخشی از سود که بابت فروش کالا توسط خود شما دریافت می شود حلال است و باقی سود (ناشی از فروش توسط زیرمجموعه شما) محل اشکال است.

نمونه فتوای مراجع عظام تقلید (حفظهم الله) نیز به ترتیب زیر است:

آیت الله مکارم شیرازی: تنها در صورتی که بازاریابی به صورت شبکه ای و زیر مجموعه ای نباشد و سود حاصله فقط به بازاریاب اول تعلق گیرد اشکالی ندارد و غیر آن اشکال دارد.

مقام معظم رهبری: اینگونه معامله وجه شرعی ندارد.

آیت الله سیستانی: اگر به صورت زنجیره ای و هرمی ادامه یابد محل اشکال است.

بنا به فتوای جمهور فقهای شیعه کسب درآمد از محل فروشی که زیرمجموعه ها و بازاریاب های دیگر انجام می دهند شرعا جایز نیست و مصداق “اکل مال به باطل” است.



:: بازدید از این مطلب : 84
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 11 تير 1396 | نظرات ()
نوشته شده توسط : socialnetrank

از سال ۱۳۹۰ در ایران شرکت های بازاریابی شبکه ای با مجوز رسمی وزارت صنعت شروع به کار کرده اند، هم اکنون نیز ۱۱ شرکت با مجوز در این زمینه کار می کنند.

فعالیت های هرمی در اکثر کشورهای جهان غیر قانونی تلقی می شود ولی به واسطه تفاوت شرکت های بازاریابی شبکه ای با هرمی این فعالیت در برخی کشورها قانونی است. اما با این حال بازاریابی شبکه ای همواره محل انتقاد مراجع قانونی و اقتصادی بوده است.

در سال ۱۹۹۸ فعالیت بازاریابی شبکه ای در خاک چین ممنوع شد. در ایالات متحده نیز سازمان تجارت فدرال FTC همواره با شک و بدبینی به شرکت های بازاریابی شبکه ای نگریسته است: “برنامه های شبکه ای که برای جذب فروشنده های جدید به شما پورسانت پرداخت می کنند غیر قانونی و هرمی هستند: چرا شرکت های هرمی خطرناک هستند: زیرا این برنامه ناگزیر وقتی شخص جدیدی برای استخدام نباشد فرو می پاشد و وقتی برنامه فرو بریزد غیر از افراد بالایی هرم دیگران دست خالی باقی می مانند”

FTC در جایی دیگر بیان می کند که “تمام برنامه های بازاریابی شبکه ای قانونی نیستند، برخی تنها سرپوشی بر برنامه های هرمی هستند، در کل بهتر است در برنامه ای که حقوق شما به جای فروش خودتان به تعداد زیرمجموعه های شما بستگی دارد وارد نشوید”



:: بازدید از این مطلب : 68
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 11 تير 1396 | نظرات ()
نوشته شده توسط : socialnetrank

معرف های بازاریابی شبکه ای برای جذب افراد جدید به عنوان فروشنده علاوه بر استفاده از تکنیک های کلامی و انگیزشی با وعده درآمدهای بالا به جذب فروشنده اقدام می کنند. آنها با مثال زدن درآمد های چشمگیر سرشاخه ها و بازاریاب های موفق سعی در جذب شما خواهند داشت اما آیا همه بازاریاب های شبکه ای به درآمدهای میلیونی دست می یابند؟ بیایید باهم به آمارهای جهانی نگاهی بیاندازیم:

  • تنها ۱۰ درصد فروشندگان شرکت Amway’s (از قدیمی ترین و بزرگترین شرکت های مبتنی بر بازاریابی شبکه ای در آمریکا و جهان) در انگلستان موفق شده اند درآمدی کسب کنند.
  • از ۳۳۰۰۰ فروشنده مورد بررسی از شرکت Amway’s تنها ۹۰ نفر موفق به کسب درآمد در حد متوسط جامعه شده بودند؛ که نشان دهنده ۹۹٫۷ درصد عدم موفقیت است.
  • در سال ۲۰۰۷ تنها ۱ درصد از فروشندگان شرکت Mona Vie’s موفق به دربافت سود شده بودند.
  • در سال ۹۸ درآمد سالانه ۹۰ درصد از بازاریاب ها در امریکا از ۵۰۰۰ دلاردر سال کمتر بود که با درآمد حداقلی برای زندگی تفاوت فاحشی دارد.
  • در سال ۲۰۱۰ درآمد ۸۴ درصد از فروشندگان شبکه Fortune در آمریکا از ۶۰۰۰ دلار در سال کمتر بود و ۳۰ درصد کل فروشندگان هیچ درآمدی نداشتند.
  • تنها ۰٫۱۴ درصد از میان ۲٫۷ میلیون فروشنده شرکت Herbalife (از شرکت های بزرگ مبتنی بر بازاریابی شبکه ای آمریکایی) توانسته اند درآمد بالای ۲۰ هزار دلار در سال داشته باشند (این درآمد در آمریکا به مراتب از خط فقر کمتر است!) و ۹۳ درصد از فروشندگان هیچ سودی از محل فروش دریافت نکرده اند.


:: بازدید از این مطلب : 60
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 11 تير 1396 | نظرات ()
نوشته شده توسط : socialnetrank

در بالا ذکر شد که با در نظر گرفتن مسئله تصاعد و رشد نمایی تعداد زیرشاخه های هر نفر می توان به سرعت تعداد زیادی مشتری و در واقع تعداد زیادی فروشنده جذب کرد اما در جهان واقعی این امر ممکن است؟ اگر تعداد زیرشاخه های هر نفر را ۴ نفر در نظر بگیریم و نفر اول ده لایه زیرشاخه داشته باشد رقم باور نکردنی یک میلیون و  نفر می رسیم. آیا یک شرکت بازاریابی با حوزه محدود کاری و محصولات تخصصی می تواند یک میلیون بازاریاب داشته باشد؟ مسئله ای که در این مورد شرکت با آن روبه رو میشود مسئله اشباع بازار است. پس از مدتی بازاریاب های جدید که قصد دارند زیرشاخه بگیرند با افرادی روبه رو می شوند که یا قبلا عضو شده اند یا قبلا به آنها پیشنهاد داده شده و مورد توجه آنها قرار نگرفته. در این زمان جذب عضو جدید و فروشنده اضافی برای اعضای جدید ممکن نیست و مجموعه با اشباع و رکود مواجه می شود.

در اکثر شرکت های بازاریابی برای اینکه افراد به عضویت ترغیب شوند به آنها گفته می شود که برای فروش محصول مشکلی نخواهند داشت و اکثر مردم راغب به خرید محصول شما هستند. این جمله در ظاهر مشکلی ندارد اما وقتی در نظر بگیرید با افزایش شمار فروشندگان، عرضه کنندگان زیادی قصد عرضه محصول را دارند دیگر کشش بازار به پایان می رسد و رغبتی برای خرید این محصولات وجود نخواهد داشت.

قانون پایه ای عرضه و تقاضا در اقتصاد بیان می کند که با افزایش عرضه تقاضا کاهش می یابد، حال در این مدل با افزایش تعداد فروشندگان عرضه محصول زیادی می شود اما به این نکته اساسی در بازار توجه نشده است که هیچ محصولی نمی تواند تمام سهم بازار را به دست آورد. یک محصول هر چقدر هم که با کیفیت، پیشرفته و خلاقانه باشد باز هم سهم محدودی از بازار را می تواند دردست بگیرد. با در نظر گرفتن این نکته ساده و  توجه به اصل عرضه و تقاضا واضح است که بازار پس از مدتی به تعداد فراوان فروشندگان پاسخ مثبت نمی دهد و سرانجام جلوی رشد نمایی این هرم را می گیرد. اما وقتی رشد هرم متوقف شود چه اتفاقی رخ می دهد؟



:: بازدید از این مطلب : 65
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 11 تير 1396 | نظرات ()
نوشته شده توسط : socialnetrank

در شرکت های بازاریابی شبکه ای هر بازاریاب اگر به دنبال درآمد بالا است باید فروشندگان دیگری را تحت عنوان زیرمجموعه به شبکه خود اضافه کند. در حالت نظری هر بازاریاب اگر دو نفر را به عنوان زیرمجموعه اضافه کند و هر کدام از زیر مجموعه های او نیز دو نفر را اضافه کنند او ۴ نفر زیرشاخه رده دوم دارد. حالا اگر همین روند ادامه یابد او ۸ نفر زیرشاخه رده سوم و ۱۶ نفر زیرشاخه رده چهارم دارد. اگر زیرشاخه ها کماکان به عضوگیری ادامه دهند این مجموعه به صورت تصاعدی رشد می کند و اعضای زیادی به این مجموعه اضافه می شوند.

تجارت هرمی که در اغلب کشورهای جهان غیرقانونی اعلام شده است بدین صورت کار می کند که اعضا متعهد می شوند علاوه بر سرمایه گذاری در شرکت اعضای جدیدی را به عضویت در شرکت برسانند که آنها نیز سرمایه گذاری کنند. درشرکتهای هرمی چیزی خریده یا فروخته نمی شود و  تنها اعضا به دنبال جذب عضوهای جدید هستند. حال آنکه در شرکتهای بازاریابی شبکه ای هر بازاریاب در اولویت اول باید محصول خود را بفروشد و در اولویت بعدی به جذب بازاریاب های جدید اقدام کند.



:: بازدید از این مطلب : 411
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 11 تير 1396 | نظرات ()
نوشته شده توسط : socialnetrank

در این مدل از فروش، بازاریاب علاوه بر این که مستقیما محصول خود را با استفاده از نمونه کالاها به مشتری نهایی می فروشد باید دیگر مشتریان را تشویق کند تا به مجموعه فروشندگان شرکت بپیوندند. اساس کار بازاریابی شبکه ای فروش محصول توسط مشتریان راضی از محصول است. بنیاد بازاریابی شبکه ای بر رضایت مشتری از محصول و تبلیغ دهانی و شفاهی محصول توسط مشتریان است. از همین رو محصولاتی که در بازاریابی شبکه ای به فروش می رسند باید کیفیت بالایی داشته باشند.

اگر یک شرکت در بازاریابی شبکه ای موفق باشد به صورت نظری می تواند با استفاده از رضایت مشتریان، فروش بسیار بالایی را تجربه کند.



:: بازدید از این مطلب : 59
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 11 تير 1396 | نظرات ()
نوشته شده توسط : socialnetrank

بازاریابی چندسطحی (Multi Level Marketing)  یک استراتژی بازاریابی فروش مستقیم است که در آن بازاریاب علاوه بر پادادشی که بابت فروش مستقیم محصول دریافت می کند بابت فروش افرادی که توسط او استخدام شده اند نیز درآمد کسب می کند. افرادی که توسط بازاریاب استخدام شده اند “زیر مجموعه” او نامیده می شوند و شخص بازاریاب بابت فروشی که زیرمجموعه های او داشته اند نیز پاداش دریافت می کند. این زیرمجموعه ها می توانند تا چندسطح نیز ادامه داشته باشند. فرد بازاریاب با داشتن زیرمجموعه های بیشتر می تواند سود بیشتری کسب کند.



:: بازدید از این مطلب : 63
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 11 تير 1396 | نظرات ()
نوشته شده توسط : socialnetrank

1. اشتیاق؛ انگیزه ما برای طی مسیر

نخستین عامل موفقیت، اشتیاق است. “فریمن توماس”، طراح اتومبیل شرکت دایملر کرایسلر، اشتیاق را عامل انگیزه بخش و هدایتگر خود برای رسیدن به موفقیت می داند؛ پس افراد موفق کاری را انجام می دهند که به آن عشق می ورزند و تنها کسب درآمد به آنها انگیزه بیشتر نمی دهد. نکته جالب اینجاست که اگر کاری را با علاقه انجام دهید، پول و درآمد هم خود به خود به دست می آید.

2. کار برایتان مثل تفریح باشد

دومین عامل، کار و تلاش است. “روپرت مورداک”، مدیرعامل سرشناس چندین شرکت بزرگ و موفق و یکی از غول های رسانه ای جهان، کار و تلاش را عامل ضروری موفقیت می داند. به گفته او، هیچ چیز آسان به دست نمی آید و کار و تلاش هم به نوبه خود مفرح و سرگرم کننده است.

درست شنیدید روپرت مورداک معروف، کار و تلاش را سرگرم کننده می داند؛ پس افراد موفق کار کردن را نوعی تفریح می دانند و سخت برای آن تلاش می کنند. در حقیقت این افراد معتاد کار نیستند و واقعا از کار و تلاش خود لذت می برند.

3. تمرین مداوم و دیگر هیچ

“الکس گاردا”، مدیرعامل یکی از شرکت های موفق تولید کننده بازی های رایانه ای، تمرین و ارتقای مهارت ار راز موفقیت می داند. به نظر او موفق شدن عجیب و وابسته به یک فرمول جادویی نیست و تنها نیازمند تمرین و تمرین و تمرین است.

4. تمرکز بر هدف واحد

عامل بعدی تمرکز است. “نورمن جویسن”، فیلمساز معتقد است برای موفق شدن باید تنها بر روی یک هدف تمرکز کرد.

5. اراده ترغیب کننده

حالا نوبت به اراده می رسد. “دیوید گالو”، دانشمند علوم دریایی، اراده جسمی و روحی را یکی از عوامل مهم موفقیت می داند و بسیار بر توجه به آن تاکید می کند. افراد موفق با اراده قوی خود اعتماد به نفس را در وجودشان به وجود می آورند و خود را از تردید و خجالت رها می کنند.

“گلدی هاون”، بازیگر معروف آمریکایی، اعتراف می کند که در ابتدا نسبت به خود و توانایی هایش دچار شک و تردید بود و خود را به اندازه کافی باهوش و خوب تصور نمی کرد. او فکر می کرد که هرگز موفق نخواهد شد؛ البته ترغیب خود و ایجاد اراده همیشه چندان هم آسان نیست.

مادرها همیشه منبع خوبی برای ایجاد انگیزه، اراده و پشتکار هستند. “فرانک گری” که معماری موفق و شناخته شده است، مادرش را عامل ایجاد انگیزه و اراده در خود می داند.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

6. ارائه خدمات ارزشمند

خدمت کردن به دیگران عامل هفتم موفقیت است. “شروین نولاند”، استاد جراحی دانشگاه یِیل آمریکا، خدمت در کِسوت یک پزشک را نوعی امتیاز ویژه می داند. بسیاری از کودکان و نوجوانان آرزو دارند روزی میلیونر شوند؛ پس باید به این بچه ها یاد داد که با ارائه خدمات ارزشمند به دیگران می توان به این آرزو رسید و ثروتمند شد.

7. ایده های ناب و خلاق

برخورداری از ایده های ناب و ارزشمند یکی دیگ راز عناصر لازم برای دستیابی به موفقیت است. بیل گیتس، مدیرعامل مایکروسافت، می گوید: “من یک ایده ناب و فوق العاده داشتم و می خواستم نخستین شرکت تولیدکننده نرم افزارهای ویژه رایانه های شخصی و خانگی را راه اندازی کنم.”

به نظر من هم ایده گیتس بسیار خوب بود. خلق ایده های ناب، فرآیندی عجیب و جادویی نیست؛ در واقع این فرآیند از چند مرحله بسیار ساده تشکیل شده است که توجه به اطراف و کنجکاوی از عناصر ضروری آن به شمار می رود.

8. مقاومت در برابر ناملایمات

بالاخره نوبت هشتمین عامل، یعنی سماجت رسید. شما باید در برابر شکست سمج باشید، روحیه خود را نبازید، در برابر ناملایمات مقاومت کنید و در نهایت مقابل انتقادها، طرد شدن ها، فشارها و آزار دیگران جا نزنید.
باور کنید با توجه به این هشت عامل می توانید به آسانی به فردی موفق تبدیل شوید. به من اعتماد داشته باشید و این هشت توصیه را سرلوحه کار خود قرار دهید. مطمئنم هرگز پشیمان نخواهید شد.



:: بازدید از این مطلب : 71
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 11 تير 1396 | نظرات ()
نوشته شده توسط : socialnetrank

1. خودتان و کاری که می خواهید انجام دهید را بشناسید

در درجه اول باید بدانید که دقیقا از خود و کارتان چه می خواهید و اصلا دقیقا چه نوع کسب و کاری را قرار است راه بیاندازید. پس از آن نیز باید نیازهای خود و کارتان را مشخص کنید. این اولین و مهمترین گام برای رسیدن به هدف است.

 

2. سرمایه گذاری را دقیق انجام دهید

قطعا هر نوع کسب و کاری نیاز به سرمایه اولیه دارد و کسی که می خواهد کسب و کاری برای خود داشته باشد، احتیاج به حداقل سرمایه دارد. اما به یاد داشته باشید که خرج کردن تمام پولی که دارید برای کسب و کار جدید، وحی منزل نیست و می توانید روی وام هایی چون وام اشتغال هم حساب باز کنید.

 

3. از قوانین و مقررات آگاه باشید

بی گدار به آب نزنید تا در موقعیت های حساس گرفتار نشوید. حتما از قوانین و مقرراتی که برای راه اندازی یک کسب و کار وضع شده اند، آگاه باشید و آنها را مو به مو اجرا کنید تا در میانه راه به موانع قانونی برنخورید، چون حل چنین موانعی با بروکراسی های اداری موجود، روزها و حتی ماه های زیادی را از شما می گیرد.

 

4. برنامه مدون کسب و کار طراحی کنید

لطفا با برنامه ریزی پیش بروید تا همه چیز همانطور که انتظار دارید پیش برود. پیش از اینکه وارد فاز عملیاتی شوید، روی کاغذ مراحل کار را بنویسید و تا حد امکان با جزئیات هم بنویسید که در مرحله عمل با مشکلات کمتری روبرو شوید. البته همواره جایی برای اتفاقات پیش بینی نشده هم بگذارید.

 

5. حوزه رقابت را برای خود مشخص کنید

رقیبان خود در کسب و کار جدید را رصد کنید. بدانید که دقیقا رقیبانتان چه کسانی هستند و هر یک در چه موقعیتی از کسب و کارشان قرار دارند. با گردآوری این اطلاعات، ساده تر و مطمئن تر تصمیم می گیرید.

 

6. برنامه مدون بازاریابی داشته باشید

غافل نشوید از تاثیر و اهمیت بازاریابی و تبلیغات که اگر نباشند، کسب و کارهای امروزی یک پایشان لنگ می شود. تلاش کنید بهترین و به روزترین استراتژی های بازاریابی و تبلیغات برای کسب و کار خود به کار گیرید، چون بیشترین تاثیر را، به ویژه در مراحل اولیه، روی مشتری خواهند داشت.

 

7. نام تجاری مناسب برگزینید

گزینش نام تجاری مناسب، روان و زیبا به قدری در کار اهمیت دارد که می توان گفت، همه مردم شما را با همین نام تجاری می شناسند و هر چه رساتر و گویاتر باشد، تصویر بهتری را برای مشتریان رقم می زند.

 

8. لوگوی جذاب طراحی کنید

هر برندی یک لوگو دارد و لوگو در واقع معرف کالا یا خدماتی است که در کسب و کار به مشتری ارائه می شود. لوگو هم مانند برند یا همان نام تجاری باید گویا و زیبا باشد. به عبارت دیگر لوگو تصویر کسب و کار شما در ذهن مخاطب است.

 

9. به اندازه نیاز وسیله تهیه کنید

امکانات و وسائل مورد نیاز برای کسب و کار را به اندازه ای که باید تهیه کنید، نه کمتر و نه بیشتر. اگر در مراحل ابتدایی تنها کارمند کسب و کارتان خودتان هستید، نیاز به یک دفتر با چندین میز و صندلی و کامپیوتر ندارید. پس پولتان را بی جهت هدر ندهید.

 

10. منظم باشید

نظم و انضباط را در کارتان جدی بگیرید. سر وقت در محل کار حاضر شوید. وظایف روزانه تان را مشخص کنید و خود را ملزم به انجام آنها بدانید. مدیر دلیل بر بی نظم شدن یا تنبلی نیست. این توصیه را جدی بگیرید!



:: بازدید از این مطلب : 75
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 11 تير 1396 | نظرات ()